کد خبر:45797
پ

6 رکورد خنده دار و جهانی علی خطیر و مدیران استقلال!

علی خطیر مدیرعامل استقلال به لطف سوء مدیریت محض خود در نقل و انتقالات، وضعیت کادر فنی این تیم را در آستانه بازی با سپاهان به مرز سکته برده است. اما جالب است بدانید در همین مدت کوتاه حضورش، او خالق چند رکورد جهانی شده است! 6 رکورد خنده دار و جهانی علی خطیر و […]

علی خطیر مدیرعامل استقلال به لطف سوء مدیریت محض خود در نقل و انتقالات، وضعیت کادر فنی این تیم را در آستانه بازی با سپاهان به مرز سکته برده است. اما جالب است بدانید در همین مدت کوتاه حضورش، او خالق چند رکورد جهانی شده است!

6 رکورد خنده دار و جهانی علی خطیر و مدیران استقلال!

1.رونمایی از یک بازیکن دو بار !! (سجاد شهباززاده)

2.پرداخت مبلغ رضایتنامه بازیکن به مبلغ 1.8 میلیارد و صدور رضایتنامه به مبلغ 1 میلیارد (به ادعای رسانه ها این مورد در خصوص آریا برزگر صدق کرده است)

3.امضای قرارداد داخلی با بازیکن و مازاد کردن او بدون 1 دقیقه بازی (محمد منتظر)

4.خریدهای جدید از لیست مازاد تیم (!) این مورد در فصل جاری به دلیل عملکرد ضعیف خطیر در نقل و انتقالات رخ داد و نکونام مجبور شد بازیکنانی که مازاد شده بودند و قرارداد نداشتند را بار دیگر بخرد! (سیدحسین حسینی، آرمان رمضانی و …)

5.تیم بستن بدون انتخاب سرمربی (آجورلو) و دعوت از بازیکن برای حضور در تیم بدون هماهنگی با سرمربی (خطیر در موضوع دیپورت جانگا)

6.چند برابر کردن قرارداد بازیکنان بدون اینکه بازیکن مذکور چنین درخواستی داشته باشد (به گفته بازیکنان آنها از رقم پیشنهادی آجورلو برای تمدید قرارداد سورپرایز شدند). در همه جای دنیا رسم بر این است مدیرعامل به عنوان مدافع منافع باشگاه از بازیکن تخفیف بگیرد اما آجورلو با اهدافی تقریباً مشخص (به جای گذاشتن بدهی سنگین و حذف استقلال از آسیا) دست به چنین اقدام عجیبی زد. او با یک قهرمانی چنان بلایی از حیث حجم بدهی بر سر استقلال آورد که تا سالها این تیم نمی تواند کمر راست کند و حذف استقلال از آسیا تنها یکی از تبعات این اتفاق بود.

نکته مشهود در عملکرد ضعیف خطیر اینکه او آگاهانه در حال تضعیف استقلال است و هیئت مدیره فرمایشی نیز با رضایت کامل اتفاقات را رصد می کند. همانطور که آجورلو آگاهانه استقلال را به مرز انحلال پیش برد و حتی یک نفر از اعضای هیئت مدیره وقت مانع اقدامات او و یا پیگیر عزلش قبل از اعمال تصمیماتش که نیاز به مصوبه هیئت مدیره داشت، نبود.

همانطور که 2-3 برابر کردن مبلغ قرارداد بازیکنان استقلال توسط آجورلو تاکنون توسط هیچ نهادی پیگیری جدی نشده و اطلاعی از وضعیت پیگرد قضائی آجورلو در این خصوص نیست. خطیر نیز نه تنها ستاره ای برای استقلال جذب نکرد بلکه با باز گذاشتن در خروج باشگاه به روی چند بازیکنی هم که جذب کرده بود، نکونام را در منگنه قرار داده است. این تازه ابتدای فاجعه خطیر در استقلال است چرا که موضوع وقتی حادتر می شود که بدانیم اندک ستاره های موجود در لیگ ایران در فصل جاری با قراردادهای 2-3 ساله به سپاهان، تراکتور، پرسپولیس پیوسته اند و برای فصل آتی بازیکن تاثیرگذاری در لیگ ایران نمانده که استقلال بتواند آن را جذب کند و مشکلات مالی این تیم نیز اجازه هزینه برای بازیکن با کیفیت خارجی نمی دهد.

شاید بهترین کار در ابتدای فصل جاری همان بود که چندی پیش به عنوان پیشنهاد مطرح کردیم. حضور استقلال در لیگ امسال با تیم امید و معرفی چند ستاره جوان به فوتبال ایران و فروش چند تن از آنها به تیم های خارجی در انتهای فصل. با اینکار استقلال از لحاظ مالی نه تنها بدهی هایش را پرداخت می کرد و جلوی کارشکنی مجدد وزارت نشینان برای حذفش از آسیا را می گرفت بلکه دیگر احدی نمی توانست با کارشکنی و مانع تراشی در عقد قرارداد اسپانسرها، مانع تزریق منابع مالی به این تیم شود. در ساختار نامتعارف حاکمیتی در ایران که همه اتفاقات بر مبنای نظر آن نهاد نظامی رخ می دهد، می بایست به معنای واقعی کلمه خصوصی بود تا بتوان موفق شد. تا مادامی که استقلال در گروگان حاکمیت قرار دارد، تیم دیگر حاکمیت در عرش و استقلال در فرش قرار دارد. خطیر، آجورلو، فتحی، فتح اله زاده و … جملگی فرزند همین سیستم فاسد هستند و برای منافع بالادستی ها در قیف فساد و در ازای چشم پوشی از تخلفات آنها، دست به هر کاری می زنند. مگر با مسببین حیف و میل بیت المال در موضوع استراماچونی چه برخوردی شد که بخواهد با عاملین چند برابر کردن قراردادهای بازیکنان استقلال و عامل حذف این تیم از آسیا این برخورد صورت بگیرد؟

همه این اقدامات در ردیف آسیب به برند باشگاه استقلال طبقه بندی می شود به طوری که نه بازیکنی حاضر می شود به تیمی که دشمنان پیدا و نهانش برایش شمشیر را از رو بسته اند بیاید و نه اسپانسری حاضر می شود روی تیمی که قرار نیست قهرمان شود و در مسابقات آسیایی حاضر باشد، سرمایه گذاری کلان کند.

به باور بسیاری، همه این اتفاقات ریشه در حرکت نمادین بازیکنان استقلال در جشن قهرمانی سوپرجام دارد که در همراهی با داغدیدگان معترضین پائیز و زمستان سال گذشته، سکوت کرده و شادی نکردند …

اگر تا پیش از این این گمان وجود داشت که سلطانی فر با استقلال مشکل دارد امروز مشخص شده، این موضوع فردی و شخصی نیست و یک جریان بالادستی حتی فراتر از وزارت ورزش این ماجرا را هدایت و مهندسی می کند و زیرمجموعه او، فقط دستورات را اجرا می کنند.

اتفاقات 10 سال اخیر در باشگاه استقلال شباهت زیادی به اتفاقاتی دارد که در جریان سریال فرار از زندان رخ داد. جائی که در نهایت مشخص شد مادر این دو برادر با مامور کردن ایجنت های مختلف به روش های مختلف سعی در قصد کشتن مایکل اسکوفیلد(برادر ناتنی) و حفظ لینکولن باروز را داشته است.  مصادیق زیادی در رویکرد وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال به دو تیم استقلال و پرسپولیس می توان در این زمینه بر شمرد. به واقع که مدیران عامل استقلال در 10 سال گذشته هیچ دستاوردی برای استقلال نداشته اند و جز ضربه زدن به این تیم چه به لحاظ فنی، چه مالی و چه اعتباری هیچ کار مفیدی انجام نداده اند که اگر انجام داده بودند امروز گزارش عملکرد مثبت آنها مدام در حال انتشار بود اما هرگز هیچ نهادی در این مملکت به موضوع سوء مدیریت موجود در این باشگاه ورود نکرد و مقصرین اتفاقات تلخ بازخواست نشدند تا شائبه همراهی حاکمیت با جریان نابودی استقلال تقویت شود.

هر بار هر یک از مامورین قیف فساد برای اخلال در روند موفقیت این تیم وارد عمل شد و آبی پوشان با همت کادر فنی و بازیکنان به سلامت از مخمصه عبور کردند، یک مامور جدید با هدف بی ثبات سازی در استقلال به این تیم آمد. چطور می توان باور کرد اتفاقات تکراری پس از قرار گرفتن این تیم در مسیر موفقیت با مربیانی همچون شفر، استراماچونی، مجیدی، ساپینتو اتفاقی بوده است؟ به طرز شگفت انگیزی پس از قرار گرفتن استقلال در ریل موفقیت، به یکباره با روش های مختلف به این تیم فشار وارد می شد تا تمرکز کادر فنی و بازیکنان را برای ادامه کار بر هم بزنند. از مسدود کردن منابع مالی گرفته تا بی ثباتی در نیمکت و ضعف در نقل و انتقالات و فروش فوری ستاره های این تیم از جمله اتفاقات تکراری 10 سال اخیر در باشگاه استقلال بوده که توسط مدیران مختلف به اجرا در آمده است.

پی نوشت: در موضوع کارشکنی وزارت ورزش در حذف استقلال از آسیا و جایگزینی پرسپولیس دو مفهموم عمدی یا سهوی پیش می آید که در هر حالت صلاحیت وزیر ورزش برای ادامه حضور در صندلی ریاست وزارت ورزش را زیر سوال می برد چرا که در هر صورت این قصور عمدی یا سهوی با تعلل عوامل زیرمجموعه ایشان اتفاق افتاده است. اگر ایشان از تبعات تصمیمات اشتباه زیر مجموعه خود که منجر به حذف استقلال از آسیا شد، مطلع نبوده اند این کارشکنی سهوی تلقی می شود و چه بهتر وزیری که از امور مهم زیر مجموعه ش مطلع نیست، زودتر عزل شود اما اگر ایشان از تبعات تصمیمات و اتفاقاتی که در آن مقطع به ضرر استقلال و به سود پرسپولیس رخ داد مطلع بوده باشند، قطعاً عمدی به حساب می آید و لزوم محاکمه شخص وزیر بابت جریحه دار کردن احساسات میلیون ها ایرانی، احساس می شود.

بیچاره هوادار استقلال  که تصور می کند، با تغییر مدیریت، حال تیمش خوب می شود! سابقه نشان داده، تا وقتی این تیم در چنگال حاکمیت قرار دارد و خصوصی به معنای واقعی کلمه نشده، هر مدیری توسط وزارت برای این تیم انتخاب شود، تنها انجام دهنده اوامر آنها خواهد بود و وقتی مدیر مذکور به یاد الله و حق الناس افتاده و پا در مسیر درست و بر خلاف سیاست های کثیف آقایان می گذارد، فوراً برکنار می شود. شاید اکنون وقت آن رسیده تا هوادار استقلال فریب جنگ زرگری مدیران این تیم را با عوامل بالادستی مثل قربان زاده ها و … نخورد چرا که با وجود مشخص بودن تخلفات، هیچ اتفاقی برای متخلفین رخ نداده است!

اینکه مهدی تاج با انبوه پرونده های باز قضائی به یکباره برای ریاست فدراسیون فوتبال تائید صلاحیت می شود و محرومیت علی خطیر تعلیق می شود تا به استقلال برسد، عادی نیست!

بدون شرح
کلیدواژه : استقلال

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید