انتقاد فنی به نکونام وارد نیست ولی انتقاد شخصیتی و رویکردی وارد است
این روزها پیشکسوتان و هواداران استقلال دو دسته شده اند و عده ای با انتقاد از عملکر فنی تیم نکونام معتقدند او شایسته نشستن روی نیمکت استقلال برای سال دوم نیست و عده ای معتقدند اشتباهات داوری به سود رقیب و کمبود بازیکن تاثیر گذار باعث شد استقلال به نایب قهرمانی برسد. انتقاد فنی […]
این روزها پیشکسوتان و هواداران استقلال دو دسته شده اند و عده ای با انتقاد از عملکر فنی تیم نکونام معتقدند او شایسته نشستن روی نیمکت استقلال برای سال دوم نیست و عده ای معتقدند اشتباهات داوری به سود رقیب و کمبود بازیکن تاثیر گذار باعث شد استقلال به نایب قهرمانی برسد.
انتقاد فنی به نکونام وارد نیست ولی انتقاد شخصیتی و رویکردی وارد است
اما با در نظر گرفتن جمیع جهات به نظر می رسد هر دو گروه حق دارند و این نکونام است که برای فصل دوم می بایست تغییرات بنیادی در رویکرد خود داشته باشد.
اینکه نکونام دقاعی بازی می کند، فاکتور منفی برای او محسوب نمی شود چرا که فرهاد مجیدی با روشی بسته تر از نکونام به قهرمان لیگ رسید و اگر نکونام با همین روش به قهرمان رسیده بود، امروز این صحبتها مطرح نبود و او به امپراطور جدید آبی ها تبدیل شده بود. پس اساساً انتقاد بابت نوع بازی مردود است اگرچه هواداران این تیم به فوتبال تهاجمی علاقه مند هستند اما در نهایت این نتایج و کاپ های قهرمانی هستند که در یادها می مانند و نه بازی تهاجمی تیم در زمان استراماچونی و ساپینتو!
منتقدین نکونام معتقدند او یارهای خوبی در اختیار داشته است اما با نگاهی ساده به اسکواد میانه میدان استقلال به سادگی می توان دریافت که او تا چه حد در نیم فصل دوم تضعیف شد. خروج یامگا و مهدی پور از سیکل بازیکنان باعث شد تا 3 هافبک تدافع این تیم یعنی نیک نفس، حامدی فر و چشمی در کنار ماشاریپوف بازی کنند که طبیعتاً این ترکیب، خلاقیتی در کارهای هجومی نخواهد داشت. حال شما این قضیه را با اسکواد تیم رقیب مقایسه کنید که به قدری بازیکن با کیفیت در این تیم حضور داشتند که نیمکت نشینی یا مصدومیت ستارگانی مثل وحید امیری، یاسین سلمانی، خدابنده بلو، سعید صادقی و … اصلا به چشم نمی آمد! اگرچه انتقاد در این بخش تا حدی به جواد نکونام وارد است که چرا از بازیکنان جوان خود مثل امیرعلی صادقی یا حسین زواره ای و تورانیان استفاده نکرده است اما او احتمالاً نمی خواست موفقیت انتها فصل خود را با ریسک بازی دادن به جوان ها و پذیرش اشتباهات آنها عوض کند و حال نه موفقیتی به دست آمده و نه ستاره ای برای فصل بعد آماده هنرنمایی در استقلال است.
نکته منفی در خصوص سبک بازی نکونام اینکه او دنباله رو استایل بازی کیروش در تیم ملی است و بیشتر بازی فیزیکی همراه با جنگ روانی همراه با بازیکنان قدبلند و تنومند را می پسندد و به همین دلیل بازیکنان سرعتی و تکنیکی چندان جایگاهی در اسکواد او ندارند که این نوع نگاه به فوتبال برای تیمی مثل استقلال خطرناک است.
نکته ای که منتقدین ناجوانمردانه به آن می پردازند اینکه اگر استقلال بازی با نساجی را برده بود، اکنون قهرمان لیگ بود! اما آنها فراموش کرده اند که رقیب با 6 اشتباه مسلم داوری در موضوع آفساید در طول فصل به قهرمانی رسید و همینکه نکونام با انواع و اقسام حواشی جنگید و تیمش 67 امتیاز با وجود انواع کارشکنی ها گرفت خود یک پوئن مثبت محسوب می شود و نشان می دهد که می توان حت یبا وجود مافیا هم به موفقیت رسید و توجه بیش از اندازه به آن، تنها باعث کاهش بازدهی و استرس نهفته نزد بازیکنان بابت اشتباهات احتمالی داور می شود.
شاید برای مقابله با مافیای فساد در فوتبال که تنها قهرمانی یک تیم خاص را می خواهند، این فرمول(بازی نتیجه گرا) تنها فرمول موفقیت بود که فرهاد مجیدی هم با آن به موفقیت رسید. منتقدین باید به این نکته توجه کنند که کلید قهرمانی استقلال در بازی نساجی و حتی گل آفساید پرسپولیس مقابل مس رفسنجان نهفته نبود و اگر اشتباهات داوری به سود حریف و ضرر استقلال نبود، این تیم 4 هفته مانده به پایان لیگ می توانست قهرمانی اش را جشن بگیرد. شاید بهتر باشد آنها به جای تاختن به نکونام در این مورد، به فساد در داوری و عدم تمایل به ورود var به فوتبال که تنها به سود یک تیم بوده، بپردازند.
از مواردی که منتقدین حق دارند به نکونام بتازند و از او انتقاد کنند، رویکرد آماتور او در مصاحبه های بعد از بازی و تزریق حاشیه به تیم استقلال بود. نکونام که به واسطه برادرش یک باند رسانه ای تشکیل داده، می بایست دست از این بازی مافیا بردارد و تنها به فوتبال فکر کند. متاسفانه در اطراف او پر شده از افرادی با سابقه پرسپولیسی که در نهایت به افراد خائنی همچون علیرضا خانی تبدیل می شوند که بعد از برکناریشان از استقلال، حواشی جدیدی برای تیم ایجاد می کنند.
سخن پایانی اینکه اگر نکونام بتواند در مصاحبه های خود کنترل بیشتری داشته باشد و با استخدام یک دستیار مجرب خارجی و البته چند بازیکن با کیفیت تنوع تاکتیکی را به استقلال بیاورد، این حق اوست که برای سال دوم روی نیمکت استقلال بنشیند اما اگر او بخواهد همچنان به مصاحبه های بچه گانه خود ادامه دهد و نتیجه هم نگیرد، بدون شک به نیم فصل اول لیگ بعد نرسیده و برکنار خواهد شد. نکونام کاریزمای لازم برا سرمربیگری در استقلال را دارد اما به جز مهدی هاشمی نسب و بهزاد غلامپور، سایر کادر فنی او از دانش کافی برای کمک به او برخوردار نیستند. اینکه تیم او توانست تا اینجای فصل دوام بیاورد به لطف تزریق روحیه جنگندگی بود که مهد هاشمی نسب در هر بازی به استقلال ها می دمید وگرنه به لحاظ فنی به واقع که آبی ها حرف خاصی برای گفتن نداشتند و بشتر گلهای آنها بر روی ضربات ایستگاهی به ثمر رسید.
او دقیقاً همان راهی را رفت که فصل پیش ساپینتو رفته بود. ساپینتو نیز به دلیل ناتوانی در کنترل هیجاناتش اگرچه بازی های خوبی با استقلال به نمایش گذاشت و این تیم را تا هفته های پایانی مدعی نگه داشت و تا فینال جام حذفی پیش رفت اما در نهایت به قهرمانی نرسید (به جز تک بازی سوپرجام) نکونام نیز به همین دلیل ساده از رسیدن به قهرمانی عاجز ماند تا مشخص شود بخشی از موفقیت تیم قهرمان مرهون آرامش کادر فنی است و تیمهایی که کادر فنی انها حاشیه سازی می کنند، با مشکل مواجه می شوند و به جا تمرکز روی کار فنی، به مسائل دیگر توجه می کنند.
پی نوشت: مصاحبه های پیشکسوتان استقلال علیه نکونام از سر دلسوزی بوده و هیچ عداوتی بین آنها و نکونام وجود ندارد؛ آنها نیز حق دارند که نظرات خود را مثل یک هوادار متعصب بیان کنند و از ناراحتی های خود بابت این ناکامی و علل آن بگویند. هوادار استقلال می بایست هوشیار باشد و با جبهه بندی بی مورد و ایجاد دوقطبی، آب به آسیاب دشمنان قسم خورده استقلال که کم هم نستند نریزد. حساب آن تیم خاص که در آسیا هیچ موفقیتی به دست نمی اورد و تنها در مسابقات داخلی قهرمان می شود هم بماند برای لیگ نخبگان با داور بی طرف و سیستم VAR …