وقتی علی دایی فراموشکار شد | ماجرای عدم دعوت علی کریمی و جواد کاظمیان به تیم ملی
در حالی که موضوع عدم دعوت از مهدی طارمی به تیم ملی به یک موضوع بغرنج برای تیم ملی تبدیل می شود، شخصیت های ورزشی و فوتبالی مختلف در کشور در خصوص این اتفاق موضع گیری کرده اند و برخی از تصمیم اسکوچیچ حمایت کردند و برخی صحبتهای طارمی علیه اسکوچیچ را دفاع از بازیکنان […]
در حالی که موضوع عدم دعوت از مهدی طارمی به تیم ملی به یک موضوع بغرنج برای تیم ملی تبدیل می شود، شخصیت های ورزشی و فوتبالی مختلف در کشور در خصوص این اتفاق موضع گیری کرده اند و برخی از تصمیم اسکوچیچ حمایت کردند و برخی صحبتهای طارمی علیه اسکوچیچ را دفاع از بازیکنان ایرانی قلمداد کردند. یکی از افرادی که در ساعات گذشته به شدت به اسکوچیچ تاخته، علی دایی بوده که با تمسخر اسکوچیچ و یادآوری جایگاه اسکوچیچ در تیم های باشگاهی، از مهدی طارمی حمایت کرد و مدعی شد اگر طارمی نبود، نتایج فعلی تیم ملی رقم نخورده بود.
وقتی علی دایی فراموشکار شد | ماجرای عدم دعوت علی کریمی و جواد کاظمیان به تیم ملی
اما شاید بد نباشد علی اقای دایی یک فلش بک به سالهای نه چندان دور فوتبال ایران بزند که او به یکباره از نیمکت سایپا به نیمکت تیم ملی رسید و در عین ناباوری به واسطه اختلاف با جواد کاظیمان و علی کریمی که ستاره های وقت تیم ملی بودند، از دعوت این بازیکنان برای بازیهای مقدماتی جام جهانی 2010 امتناع کرد و به واسطه عدم دعوت از علی کریمی اماده که علتش را استخاره عنوان کرد، تیم ملی در تهران مقابل عربستان شکست خورد و رویای رسیدن به جام جهانی برای ایران به اتمام رسید.
در آن مقطع جواد کاظمیان در جلسه با علی پروین یکی از بازیکنانی بود که رای به برکناری علی دایی از پرسپولیس داده بود و شائبه حضور کاظمیان در باند علی کریمی و پاس ندادن به دایی در زمان بازی های ملی باعث شد تا کاظمیان آماده که در همه لیست های تیم ملی حضور داشت، در زمان مربیگری علی دایی هرگز به تیم ملی دعوت نشود.
در سمت مقابل نیز سوء تفاهم های پیش امده بین دایی و علی کریمی که در آن مقطع نقل محافل بود باعث شد تا علی کریمی علی رغم فشار رسانه ای برای دعوتش به تیم ملی، با استخاره دایی دعوت نشود تا لبخند شادی بر روی لبان بازیکنان عربستان در تهران بنشیند.
هر چه که هست به نظر می رسد حق با حامیان اسکوچیچ باشد چرا که اگر قرار باشد هر بازیکنی به خود اجازه دهد ولو به هر دلیلی، علیه مقام بالادست خود صحبت کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و با ادامه ای نروند، بازیکن خود را بالاتر از سرمربی تیم ملی می بیند. متاسفانه امروز افرادی مثل خداداد عزیزی در حالی با ژست ناسیونالیستی و دفاع از طارمی در مقابل اسکوچیچ صحبت می کنند که همین بازیکنان زمانی ادعای مبارزه با بازیکن سالاری سر می دادند. به واقع آیا اگر کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی بود، مهدی طارمی جرات این نوع اعتراض را به خود می داد؟ کما اینکه کیروش نیز بارها فوتبال ایران را تحقیر کرده بود اما هیچ بازیکنی به خود جرات اعتراض نمی داد و افرادی هم که اعتراض کردند، از تیم ملی کنار گذاشته شدند اما هیچ حمایتی مثل امروز از جانب برخی رسانه ها و فوتبالیستهای مشهور ایرانی از آنها نشد که می توان به هادی عقیلی، محمدرضا خلعتبری، سیدمهدی رحمتی و … اشاره کرد که در اوج فوتبال خود توسط کیروش کنار گذاشته شدند و این موضوع در راستای دیسیپلین تیمی در نهایت به سود تیم ملی تمام شد چرا که بازیکنان دیگر حد و حدود خود را شناختند و تیم ملی بدون ستاره های مذکور نه تنها پسرفت نکرد، بلکه موجب شکوفایی ستاره های پشت خط مانده ای شد که فرصت بازی به آنها نرسیده بود.
در کیفیت بازی مهدی طارمی هیچ شکی وجود ندارد، اما بود یا نبود طارمی در تیم ملی در مجموع تاثیری در روند تیم اسکوچیچ ندارد چرا که با عدم حضور طارمی ستاره های پشت خط مانده ای همچون الهیار صیادمنش و شهاب زاهدی اجازه خودنمایی پیدا خواهند کرد . این برخورد انضباطی با طارمی باعث می شود تا بازیکنان حد و حدود خود را بدانند و نسبت به هر مسئله ای اظهار نظر نکنند.
به واقع که اسکوچیچ صحبت بیراهی را مطرح نکرده و اکثر بازیکنان ایرانی تاکتیک پذیر نبوده و حتی از پرتاب هوشمند یک اوت ساده هم عاجزند چه برسد به یادگیری ترفندهای فرار از آفساید یا در تله آفساید قرار دادن بازیکن حریف یا حتی خروج از دروازه برای دروازه بانها و …
رضای عزیز الان دیگه رنگ معنی نداره مهم اینه که تیم در شرف صعود قرار گرفته و بعضی ها مثل دایی چهره واقعی خودشون رو نشون دادن
تا اینجاش که اسکوچیچ از برانکوکمک میگرفت . نمونه اش دعوت از میلاد سرلک ( اصلا در حد پرسپولیسم نیست چه برسه تیم ملی) وفیکس بازی دادن خلیل زاده و کنعانی با توجیه اینکه اسکلت تیم قهرمان لیگ،،بازی های ملی را براش دربیاره. در حالی که بازی با سوریه با وارد شدن امید ابراهیمی به زمین مرکز زمین زلزله شد واقعا، اسکوچیچ اینونفهمید و ندید و هاشمیان و باقری هم که لنگی اند