بازی استقلال و سپاهان با نتیجه 2 بر 0 به سود شاگردان محرم نویدکیا به اتمام رسید اما نکته جالب در خصوص گل های سپاهان در این بازی، تیزهوشی بازیکنان این تیم و عدم تمرکز بازیکنان استقلال در زمین بود که در هر دو گل مشهود بود. در ادامه به 9 اتفاق عجیب در بازی استقلال و سپاهان که هیچکس ندید می پردازیم.

9 اتفاق عجیب در بازی استقلال و سپاهان که هیچکس ندید

عدم تمرکز بابک مرادی و عارف غلامی

1.در صحنه گل اول، بابک مرادی به خیال اینکه تیم حریف صبر می کند تا او در جای خود مستقر شود، پشت به توپ کرد و در حالی به سمت دروازه خودی حرکت می کرد که بازیکن سپاهان خیلی سریع اوت را انداخت و بازی را شروع کرد و با غافلگیر کردن بابک مرادی به سادگی او را دریبل زد و از او عبور کرد تا با یک پاس در دهانه دروازه، سجاد شهباز زاده به سادگی دروازه را باز کند. جاگیری بد عارف غلامی در این صحنه نیز حاکی از عدم تمرکز او در خصوص موقعیت حریف بود که تاثیر غیرمستقیم روی گل اول سپاهان داشت.

عدم تمرکز عارف غلامی و آرش رضاوند

2.در صحنه گل دوم نیز سروش رفیعی همان کاری را تکرار کرد که چندی پیش بایرن مونیخی ها انجام داده بودند و یا پیشتر از آن، خود رفیعی در بازی مقابل یک تیم عربی چنین پاسی را برای مهدی طارمی آماده کرد تا گل سوم پرسپولیس در دقایق پایانی به ثمر برسد. در این صحنه نیز ابتدا آرش رضاوند با عدم تمرکزی که داشت نسبت به فضای پیرامونی خود مسلط نبود و مجبور به خطای واضح روی بازیکن سپاهان شد و پس از آن نیز ساختار دفاعی استقلال باز هم مثل گل اول، به تصور اینکه بازیکنان سپاهان منتظر می مانند تا آنها در جای خود مستقر شوند، بدون توجه به بازیکن ضربه زننده مشغول صحبت با هم برای استقرار صحیح در ساختار دفاعی بودند که جلوی ضربه ایستگاهی یا سانتر رفیعی به جناح موافق را بگیرند اما سروش رفیعی بدون توجه به این موضوع، خیلی سریع سانتر پشت دیوار دفاعی استقلال در جناح مخالف را انتخاب کرد که باز هم با بی خیالی عارف غلامی همراه شد تا گل دوم استقلال نیز به واسطه عدم تمرکز بازیکنان استقلال در کمال ناباوری به ثمر برسد.

محمود فکری کل تیم را وارد بحران روحی کرد

3.نکته محسوس در این بازی، عدم تمرکز بازیکنان استقلال در 90 دقیقه بود به طوری که ضریب پاس های اشتباه بازیکنان این تیم به واسطه مسائل روحی روانی بسیار بالا بود و اعتماد به نفس ستاره های این تیم نیز با توجه به لو رفتن پیاپی توپ بسیار پائین آمده بود. وضعیت در تیم استقلال به حدی خراب است که حتی ستاره هایی همچون رشید مظاهری و مهدی قایدی نیز در این گردابی که کادر فنی و کادر مدیریت تیم برای آنها به وجود آورده اند در حال غرق شدن هستند.

قدرت بدنی ضعیفف بازیکنان استقلال

4.قدرت جسمانی ضعیف بسیاری از بازیکنان استقلال در این بازی در جایی عیان شد که آنها تقریباً در تمام کورس ها و مصاف های نفر به نفر، بازنده جدال با بازیکنان حریف بودند و نکته جالب اینکه بدنساز فعلی سپاهان، جناب ربانی است که فصل پیش بدنساز استقلال با سرمربیگری فرهاد مجیدی بود!

سردرگمی بازیکنان استقلال پس از صاحب توپ شدن

5.یکی دیگر از نکات فنی منفی بازی روز گذشته استقلال، عدم داشتن طرح و برنامه برای طراحی حملات بود. به طوری که وقتی بازیکنی از استقلال صاحب توپ می شد، هیچ گزینه موثری را در جلوی خود برای ارسال پاس نمی دید و این شرایط در بیشتر موارد یا منجر به پاس اشتباه می شد یا توپ گیری توسط بازیکنان سپاهان چرا که تقریباً آنالیزورهای حریف دیگر به خوبی می دانند که تنها گزینه بازیکنان استقلال در ضد حمله، مهدی قایدی است و با بستن این بازیکن، 90 درصد فاز هجومی استقلال مختل می شود چرا که تنوع تاکتیکی در حملات دیده نمی شود تا تاکتیک آبی ها برای حریف غیرقابل حدس باشد.

نداشتن برنامه مشخص برای بازیکنان در موقعیت های مختلف بازی و عدم آنالیز تیم حریف از جمله نکاتی است که هفته هاست با استقلال همراه بوده و این مورد مستقیماً به کمبود دستیار مجرب و قوی در تمرینات استقلال باز می گردد چرا که فکری هرگز نمی تواند همه مسائل فنی را خودش به تنهایی به بازیکنان منتقل کند.

حتی یک موقعیت گل هم روی کرنر ایجاد نشد

6.در این بازی نیز بار دیگر شاهد این مسئله بودیم که استقلالی ها با وجود اینکه کرنرهای متعددی به دست آوردند اما هرگز نتوانستند از کرنر ها یا ارسالهای خود استفاده خاصی ببرند که این موضوع نیز ریشه در ضعف در کادر فنی این تیم دارد که نه به نقاط ضعف و قوت تیم خود واقف است و نه به نقاط ضعف و قوت تیم حریف.

اشتباهات تکراری در استفاده از بازیکنان در پست غیرتخصصی

7.از همه این مسائل که بگذریم بار دیگر به چینش اشتباه محمود فکری در انتخاب بازیکنان در پست های مختلف می رسیم. او در حالی عارف غلامی را بار دیگر در قلب دفاع قرار داد که او آزمون خود را در دربی پس داده بود و نشان داد هرگز یک مداع مستحکم در قلب دفاع نیست و در این بازی نیز با اشتباهات کمرشکن خود، زمینه شکست استقلال را فراهم کرد. فکری در حالی در این دیدار از دانشگر در پست دفاع راست استفاده کرد که این پست، جای اصلی وریا غفوری محسوب می شود و  پست دفاع وسط جای اصلی دانشگر است و همانطور که در بازی روز گذشته دیدیم، با جلوتر رفتن وریا غفوری او عملاً نتوانست کار خاصی انجام دهد و وریا به فضایی احتیاج دارد که بتواند از عقب به فاز هجومی تیمش اضافه شود وگرنه اگر در محاصره چند بازیکن حریف قرار بگیرد، قادر به نمایش توانایی های خود نیست و دانشگر نیز نشان داد هرگز خصوصیات بازی در پست دفاع راست را ندارد.

دستیار مجرب نه دشمن است نه رقیب

8.فکری در حالی از پذیرش یک دستیار مجرب در استقلال طفره می رود که او و محرم نویدکیا در شرایط یکسان کار خود را در دو تیم استقلال و سپاهان آغاز کردند اما محرم نوید کیا و مرزبان کجا هستند و امروز چه بر استقلال با آقایان فکری، مرفاوی و برهانی آمده است! استقلال در بازی روز گذشته در حالی یک نیمه کامل برای فشار آوردن روی دروازه سپاهان فرصت داشت که تقریباً در نیمه دوم به جز موقعیت تک به تکی که بابک مرادی از دست داد، هیچ موقعیت خطرناکی روی دروازه پیام نیازمند ایجاد نشد تا ضعف فنی کادر فنی پرادعای این تیم بیش از پیش عیان شود چرا که آنها معمولاً تنها در کلیشه ای به موفقیت رسیده اند که ابتدا گل اول بازی را به ثمر برسانند و سپس با بازی دفاع و ضد حمله، تیم حریف را تحت فشار قرار دهند و وقتی تیم حریف با پرس و بازی دفاعی راه ها را به روی آنها می بندد، هیچ طرح و برنامه ای برای خروج از این وضعیت در استقلال دیده نمی شود.

وقتی بازیکنان برای فکری بازی نمی کنند

9. در پایان بار دیگر به این نکته می رسیم که محمود فکری با سیاست های سخت گیرانه و البته متناقض خود، باعث دلخوری بازیکنان از خود شده است. او در حالی با میلیچ آن برخورد چکشی را انجام داد که با وریا غفوری که رفتاری به مراتب بدتر در بازی قبل انجام داده بود هیچ برخوردی انجام نشد. فکری تقریباً با نیمی از بازیکنان تیمش دچار مشکل شده که از آن جمله می توان به رشید مظاهری، مسعود ریگی، سجاد آقایی، هرویه میلیچ شیخ دیاباته، فرشید باقری، عارف غلامی و … اشاره کرد که این مسئله به طور مستقیم در بازی استقلال نمود پیدا کرده است چرا که اتحادی در بین بازیکنان استقلال برای موفقیت تیم دیده نمی شود. فکری در حالی به بازیکن حوانی مثل فلاح به طور پیاپی بازی می دهد که سجاد آقایی ستاره استراماچونی را به سمت در خروجی باشگاه هدایت می کند. او در حالی فرصت عرض اندام به متین کریم زاده در دفاع چپ نمی دهد که نادری بدترین خرید نقل و انتقالات لیگ برتر لقب گرفته است. فکری در حالی برای میلیچ حاشیه درست کرد که با صحبتهایی که در برنامه فوتبال برتر انجام داد نشان داد چندان هم بی میل به فسخ قرارداد میلیچ با استقلال نیست. همه این اتفاقات در حالی رقم خورده که سرمربیان پیشین استقلال به واقع مثل یک دوست و برادر با بازیکنان رفتار می کردند و خبری از برخوردهای زننده ای که فکری با بازیکنان انجام داده نبود و به همین علت نیز بازیکنان برای موفقیت سرمربی وقت، جان می دادند.

سخن آخر

همه بازیکنان فعلی استقلال ستاره های فصل قبل این تیم بوده اند که تحت نظر محمود فکری به بازیکنان بی خطر و پر اشتباه تبدیل شده اند. شاید وقت آن رسیده تا مدیریت استقلال خیلی سریع و تا قبل از وقوع یک آبروریزی بزرگ در آسیا، تغییراتی را در کادر فنی تیم ایجاد کند تا شرایط به سود این تیم عوض شود چرا که با استمرار این وضعیت، باید منتظر یک آبروریزی بزرگ برای فوتبال ایران در گروه C لیگ قهرمانان آسیا باشیم. محمود فکری نشان داده در بهترین حالت به کار تیمهای میانه جدولی می خورد که بازیهایشان دیده نمی شود و تنها نتایج انها در رسانه ها بررسی می شود که اگر تنها به نتایج استقلال(فارغ از کییت فنی این تیم) در نیم فصل اول نگاه کنیم، چندان هم بد عمل نکرده است اما هواداران استقلال به خوبی می دانند که با این کیفیت بازی نه در لیگ برتر نه جام حذفی و نه لیگ قهرمانان آسیا به هیچ عنوانی دست پیدا نخواهند کرد و استقلال مثل تیمی همچون نساجی نیست که تنها حضورش در لیگ برتر برای مدیرانش غنیمت باشد. در مجموع به نظر می رسد محمود فکری یا آنقدر در درک شرایط تیمش ضعیف است که مسائل واضح و مشکلات فنی تیمش را نمی بیند یا اینکه به دلایل شخصی دوست ندارد آنها را ببیند چرا که راهکاری برای آنها ندارد.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که کادر مدیریت استقلال اگر در به وجود آمدن این وضعیت بی تقصیر نباشد کم تقصیر نیست. آنها که در سالهای گذشته به دستور اربابان خود در وزارت ورزش با بستن شیر پرداخت پول به بازیکن و مربی یا در اختیار نگذاشتن زمین تمرین مناسب با اعصاب و روان آنها بازی می کردند و بعضاً عامدانه بازیکن یا مربی را به سمت در خروجی هدایت می کردند و خواستار به پائین کشیدن استقلال بودند نیز این روزها پشت سپر بلایی به نام محمود کری پنهان شده اند. آیا اکنون آقایا خلیل زاده، حجت نظری و عبدیان پاسخگوی خرید بلا استفاده ای به نام محمد نادری هستند؟ آیا آنها پیگیر بازگشت میلیچ به تیم هستند؟ مدیرانی که در تامین یک زمین تمرین ساده یا پرداخت مطالبات معوق بازیکنان عاجزند امروز دوش به دوش کادر فنی در این فاجعه سهیم هستند.