دقایقی قبل اکانت رسمی باشگاه چلسی در خبری فوری اعلام کرد توماس توخل سرمربی آلمانی این تیم از کار برکنار شده است.

این اتفاق در حالی رخ داد که توخل با چلسی جام گرفته بود اما کار کردن در تیم های بزرگ و پرطرفدار این تبعات را هم دارد که در صورت نتیجه نگرفتن و کیفیت فنی پایین تیم، مدیران تا قبل از اینکه تیمشان وارد بحران شود دست به تغییرات و اعمال شوک به تیمشان بزنند.

توخل که خود به عنوان جانشین لمپارد سرمربی چلسی شده بود در فصل اخیر لیگ برتر نتایج سینوسی کسب کرده بود و با شکست در اولین دیدار لسگ قهرمانان اروپا مقابل دینامو زاگرب از کارش برکنار شد.

این اتفاق در حالی رخ داد که در نمونه وطنی، استقلال نیز به درد چلسی دچار است و علی رغم مهره های با کیفیتی که در خط خمله در اختیار دارد اما کیفیت فنی نازل این تیم باعث شده تا در هر بازی به زحمت 2 یا 3 موقعیت گل از این تیم ببینیم که آنها هم با بی دقتی مهاجمین به واسطه استرسی که سرمربی به آنها وارد کرده (تغییر سیستم و ترکیب)  از دست بروند تا این تیم پس از 5 هفته تنها 8 امتیاز گرفته باشد.

جدای از بحث نتیجه بارها تکرار کردیم که کیفیت فنی تیم ساپینتو درست مثل استقلال زمان محمود فکری است و انتخاب او از ابتدا توسط مدیریت تیم، اشتباه بوده است.

هر چه که هست شاید مدیران استقلال نیز تا قبل از اینکه دیر شود می بایست اقدامی در جهت تغییرات کادر فنی در هفته های آتی انجام دهند چرا که آنچه مشخص است ساپینتو نیم فصل فوتبال ایران را نخواهد دید و مدیران استقلال می بایست از همین حالا با گزینه های آلترناتیو او وارد مذاکره شوند تا به بحرانی که پس از جدایی مجیدی گرفتار شدند، دچار نشوند.

به واقع اگر قرار بود سبک و سباق تیم فکری در استقلال ساپینتو تکرار شود، چه نیازی به اینهمه وقت کشی و هزینه دلاری برای مربی بی کیفیت خارحی بود، حداقل بر روی یک مربی داخلی سرمایه گذاری انجام می شد تا به بهانه نا آشنا بودن به فوتبال ایران هفته های ابتدایی فصل را اینگونه از دست ندهد.

در نهایت اخراج توخل از چلسی نشان داد تیمهای بزرگ و پرهوادار نمی توانند هر فصل به امید اینکه آیا یک مربی موفق می شود یا خیر به پای نتایج ضعیف او بمانند حتی اگر او مثل توخل موفق به کسب کاپ لیگ قهرمانان اروپا با آن تیم شده باشد. در این تیمها گروهی تحت عنوان آنالیزور ارشد یا کمیته فنی خودمان، عملکرد تیم و کادر فنی را زیر نر دارند تا به محض خارج شدن از خط قرمهای فنی، به مدیران برای تصمیم گیری گزارش دهند. اکنون در تیم ملی نیر شاهد همین قضیه هستیم؛ در حالی که روی کاغذ اسکوچیچ نتایج خوبی با تیم ملی کسب کرده افکار عمومی و اکثریت ملی پوشان بر این عقیده اند با اسکوچیچ و آن سبک بازی، تیم ملی دز جام جهانی حزفی برای گفتن نخواهد داشت و امروز نیز به طور واضحی مشخص است که ساپینتو آینده موفقی در استقلال نخواهد داشت و دیر یا زود از این تیم اخراج می شود و ایستادن پای او تنها اتلاف وقت و از دست دادن زمان طلایی برای بازگرداندن آبی پوشان به نوار موفقیت است. افرادی که به صبوری در قبال نتایج فرهاد مجیدی در فصل گذشته اشاره می کنند حتماً به خوبی خود فرهاد مجیدی می دانند که نتایج فصل گذشته استقلال مثل 5 فصلی که پرسپولیس به قهرمانی رسید به نوعی مهندسی شده بود و مجیدی با علم به این موضوع و خدشه وارد نشدن به حیثیتش تیم قهرمان را رها کرد و رفت تا با تیم دهم امارات پیشرفت کند!!! وگرنه همه می دانستند او با آن سبک و سیاق و کیفیت نازل فنی در استقلال این فصل، موفق نخواهد شد. جالب اینکه خود مجیدی بهتر از هر فرد دیگری به این نکته واقف بود …

هواداران استقلال با هوش هستند و فوتبال را می فهمند؛ آنها پیشتر در خصوص همکاری با محمود فکری نیز به این نتیجه رسیدند که تیمشان با او موفقیتی کسب نخواهد کرد و به موقع خواستار برکناری فکری شدند و به نظر می رسد 3 هفته پیشرو برای ساپینتو آخرین فرصت باشد چرا که گذشت 8 هفته برای به ثمر نشستن تفکرات یک مربی زمان کمی نیست و تیم استراماچونی نیز از همین هفته ها بود که موتورش روشن شد اگرچه از همان ابتدای فصل فوتبال با کیفیتی ارائه می کرد اما با نتیجه همراه نبود اما از هفته هشتم به بعد این فوتبال با کیفیت با نتیجه گیری مقتدرانه همراه شد و لرزه به تن وزارت نشینان انداخت. حال باید منتظر ماند و دید چه زمانی فوتبال بی کیفیت استقلال ابتدا با کیفیت می شود و سپس با نتیجه گیری همراه می شود. بین فوتبالی که تیم ساپینتو ارائه می دهد و فوتبالی که تیم استراماچونی ارائه می داد، فاصله زیادی وجود دارد.